خدایا وقتی می خواهم با تو نیایش کنم سه دلیل مرا از مناجات با تو باز میدارد:
اول به یاد می آورم کارهایی را که بمن فرمان داده بودی و من در انجامش کندی کردم.
دوم بیاد می آورم کارهایی که مرا از آن باز داشته بودی و من بسویش شتافتم
سوم بخاطر می آورم نعمت هایی که بمن دادی اما من به آنها مشغول شدم و سپاسگزاری ترا فراموش
کردم.
اما یک دلیل در دل من موج میزند و فانوس امید را در شب قلب من روشن میکند و آن اینکه میدانم هرکه
به تو خوش گمان باشد و به درگاهت روی آورد ٬تو او را بخاطر احسان خویش و گمان خوبی که به تو دارد
می پذیری . همیشه چنین بودی و هماره در خانه ات به سوی دوستدارانت گشوده بوده .
ای خدا اینک در پیشگاهت ایستاده ام با کوله باری از شرم و شوق و تو را از تو میخواهم. آری فقط از تو
طلب میکنم.
آیا امید مرا ناامید میکنی؟........نه
میدانم که تو تنها کسی هستی که میشود همیشه به او امیدوار بود .

نظرات شما عزیزان: